سیدامیررضاسیدامیررضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

عشق ابدی من

شادم چون زندگی جریان دارد. لذت میبرم از نفس کشیدن چون خدایی دارم.

غذا خوردن اقا امیررضا

توی این عکس اقا میخواد تلویزیون ببینه اینم از اش دوغ که سر میکشه.......................... اینجام داره با مادر جون سالاد میخوره............. بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بـــــــــــــــــــــــــــــــه.... ایشالا لباتون همیشه بخنده....................  ...
7 شهريور 1392

غیبت طولانی من و سید کوچولو..................

سلام عزیز دل مامان واقعا معذرت میخوام که اینقد کم کار و کم حوصله شدم و به وبت نمیرسم  من مامان بی حوصله ای شدم عزیزم قضیه اینه که بابا محسن خیلی بد شده خیلی اذیت میکنه ما یک ماه بود رفته بودیم ارومیه خونه ی اقا جون و مامان جون بابا محسن هم با ما اونجا بود چند روز که رد شد بابا محسن رفت دنبال کاراش که بتونه بره اربیل(عراق) کار کنه. کارای پاسپورتش جور شد و همه چی داشت حل میشد که بابایی با من حرفش شد و پا شد من و تورو تنها گذاشت و اومد خونمون میگم اخه اقا محسن نگفتی من زن و بچه امو چرا تنها بذارم برم؟؟ خلاصه پای عروسی عمو جوادت در پیش بود گفتم نمیرم و ادبش میکنم تا روز عروسی ...
5 شهريور 1392